معنی کنایه از بسیار گرم بودن

لغت نامه دهخدا

گرم بودن

گرم بودن. [گ َ دَ] (مص مرکب) به رونق بودن. با آب بودن. بشکوه بودن:
گرم است با جمالت بازار خوبرویان
بگذر که نیم جانی بهر نثار دارم.
سعدی.


گرم کار بودن

گرم کار بودن. [گ َ م ِ دَ] (مص مرکب) با کوشش و علاقه به کاری مشغول بودن. رجوع به گرم کار شدن شود.

واژه پیشنهادی

بسیار گرم

حاره

داغ، سوزان، آتشین، باحرارت، آتشی، سوزنده


کنایه از بسیار گرسنه بودن

روده بزرگ روده گوچک را خورده است


کنایه از بسیار عجول بودن

شش ماهه به دنیا آمدن

فرهنگ فارسی هوشیار

گرم گرم

‎ بسیار گرم داغ (هوا و غیره) : سمک گفت: ای جوانمرد خ راه تو دور است و گرما گرم است، در حال گرمی: ضماد را گرما گرم روی دمل گذاشتن، بحبوحه صمیم: در گرماگرم روزگارانی بود که دولت. . . نقشه وسیع متحدالشکل کردن لباسها را دنبال میکرد.

معادل ابجد

کنایه از بسیار گرم بودن

689

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری